کد مطلب:5854 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

پیامبر و رفتار بچه گانه
بخاری [1] و مسلم [2] از عایشه نقل می كنند كه گفت:

وقتی رسول خداصلی الله علیه وآله بیمار بود، با دارودان، دوا به او دادیم به ما اشاره كرد كه با دارودان به او دوا ندهیم. گفتیم: لابد چون مریض است، از دوا خوشش نمی آید. وقتی به هوش آمد گفت: مگر شما را نهی نكرده بودم از دادن دوا با دارودان؟ گفتیم: مریض از دوا خوشش نمی آید. گفت: حالا كه چنین شده است، باید هر كس كه در خانه وجود دارد، بدون استثنا، با دارودان دوایشان بدهند و من به آن ها نگاه كنم!! مگر عباس كه شاهد ماجرا نبوده است [3] .

این چه پیامبری است كه مانند یك كودك باید به زور دوای تلخی كه دوست ندارد، از گوشه دهانش به داخل دهانش بریزند و با این كه اشاره می كند كه دارو به این نحو، به او ندهند، ولی به زور به او می دهند! و وقتی به هوش می آید به آنان می گوید: مگر شما را نهی نكرده بودم كه با دارودان به من دوا ندهید؟ و آن ها پوزش می خواهند كه خیال كردند علت نهی او، ناخوشایندی از دوا است. و او كه عصبانی می شود دستور می دهد كه همه آنان باید با چنین وضعی دارویشان بدهند و او نگاه به آن ها كند تا دلش آرام بگیرد!!! و فقط عباس را جدا می كند كه در میان آنان نبوده است.

به هر حال جناب عایشه، داستان را به پایان نرسانده است كه آیا پیامبر این حكم را اجرا كرد یا نه؟ و از طریق چه كسی و چگونه این برنامه بین زنان و مردان حاضر در مجلس اجرا شد؟!!


[1] صحيح بخاري، كتاب «المغازي»، باب «مرض النبي و وفاته».

[2] صحيح مسلم، كتاب «السلام» باب «كراهة التداوين باللدود».

[3] صحيح بخاري، ج5، ص143؛ صحيح مسلم، ج7، ص24.